مبانی نظری ساختار خانواده و قدرت زنان در خانواده، توزیع قدرت در خانواده
دارای 53 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
توزيع و موازنه قدرت در خانواده
پرسش اين است كه كدام عامل يا عوامل در فضاي اجتماعي خانواده، موجب گذشت زنان در زندگي خانوادگي و تبعيت وی از همسر ميشود. به تعبير ديگر چه عواملي موجب اقتدار بيشتر مردان، در قياس با زنان، در محيط خانواده شده است؛ به سخن ديگر، منشا پدرسالاري در سطح خانواده كدام است؟ در پاسخ به اين پرسشها، نظريات متعددي ارائه شده است اما به طور كلي ميتوان آنها را در سه دسته زير، طبقه بندي كرد:
الف- نظريههاي زيستشناختي
نظريههاي زيستشناختي عمدتا بر دخالت سازوكارهاي فيزيولوژيكي از جمله هورمونها در سلطهگرایي مردان و سلطه پذيري زنان، تاكيد ميكنند. هورمونهاي مردانه، به ويژه تستوسترون، تمايل به سلطه را در ديگران تحت تاثير قرار ميدهند. مردان نسبت به زنان از سطوح بالاتر تستوسترون برخوردارند، از اين رو، به گونهاي سلطه جويانه رفتار ميكنند. هم چنين بعضي شواهد حاكي است آن دسته از مردان كه از سطح بالاتري از تستوسترون، در پلاسماي خون برخوردارند، تمايل دارند كه مشاغل سلطه جويانه و كنترلكننده را به عهده بگيرند (رضابخش، 1384: 18).
.................
- چهرهشناسی قدرت
............
- نظریه تفکیک نقشها
تئوری دیگری که در این باره مطرح می شود تئوری تفکیک نقشهاست. این نظریه بر اساس اصل سازش ناپذیر بودن نقشهای رهبری و عاطفی است که پارسونز آن دو را از یکدیگر جدا میداند. شوهر با داشتن شغل و درآمد یک دسته از وظایف را بر عهده دارد و بر این اساس، نظام جامعه او را رهبر اصلی و وظیفه مادر را حفظ وحدت و انسجام خانواده میداند. اگر کارکردها و جهتگیری زنان و مردان در خانواده بسیار شبیه هم شود رقابت میان آنها زندگی خانوادگی را مختل خواهد کرد و نقش تعیینکننده خانواده از لحاظ استواری اجتماعی ضعیف خواهد شد. این نظریه بین خانواده و نقشهای اجتماعی ارتباط برقرار میسازد، پدر نقش «ابزاری» را ایفا میکند و مسئول برقراری تماس با جهان خارج و تامینکننده نیاز اقتصادی خانواده است، نقش مادر «بیانگر» است، زیرا اوست که مسئولیت تمام آن چیزهایی را برعهده گرفته که جنبه عاطفی و احساسی دارند براساس تئوري پارسونز، حوزه و قلمروهاي قدرت در خانواده بين زن و شوهر براساس تقسيم كار و تفكيك نقشها متفاوتاست. فردي(پدر) كه در خانواده نقش ابزاري دارد رهبر و مدير اجرايي است و حوزه قدرتش به اين قلمرو بازميگردد، و فردي(مادر)كه نقش بیانگری و عاطفي را دارا است به نوعي رهبركاريزمايي است و حوزه و قلمرو قدرتش، به درون خانواده باز ميگردد. به زعم این دسته از صاحبنظران تفاوت¬های جنسیتی و تقسیم جنسیتی کار موجب ثبات و یکپارچگی اجتماعی شده و اعطای فرصت برابر به هر دو جنس با انسجام مثبت خانواده ناسازگار است (مینویی فر،1389: 58).
..............
- ديدگاه فمينيستها
..................
- تئوري مبادله
..........
- نظریه کارکردگرایی
.............
- منابع قدرت
...............
- نظريه ادوار زندگي
..............
- مفهوم قدرت
ماکس وبر می¬نویسد: «قدرت، امکان خاص یک عامل (فرد یا گروه) به¬خاطرداشتن موقعیتی در روابط اجتماعی است که بتواند گذشته از پایه¬ی اتکای این امکان خاص، اراده¬ي خود را با وجود مقاومت به کار برد» (رحیق، 1384:89). و یا شوارزبنرگر در تعریف قدرت می¬نویسد: «قدرت توانایی تحمیل اراده¬مان بر دیگران است، به اتکای ضمانت اجرای موثر در صورت عدم قبول»(عبدالرحمان،1373: 89). به عبارتی دیگر توان وادار ساختن مردم یا چیزها به انجام کاری که در غیر این صورت انجام نمی¬دادند (مک لین، 1381: 647). مک آیور نیز می¬نویسد..............
...............
2. تعريف قدرت بر مبناى آثار آن
..............
- قدرت و الزام
الزام را میتوان چنین تعریف کرد: "هر واقعیتی که انسان را وادار به انجام دادن یا پذیرش چیزی کند که تمایلی به آن ندارد الزام مینامیم". و با قائل شدن تمایز بین دو مبنا یا دو گونه رابطه در قدرت می کوشیم از برابری قدرت و الزام احتراز کنیم (استیرن،1381: 71).............
.............
- نفوذ و قدرت
...........
-قدرت و اقتدار
.............
- قدرت و زور
..............
- قدرت وخشونت
...............
- قدرت و سلطه
آبوت و والاس، قدرتی که یک فرد یا گروه بر فرد یا گروهی دیگر اعمال میکند، سلطه مینامند. این اِعمال قدرت صرفا اقتصادی، فنی یا نظامی نیست بلکه جنبهی عاطفی، فرهنگی و روانی دارد که در افراد زیرسلطه نوعی احساس حقارت و عدم امنیت ایجاد میکند(آبوت و والاس،1383: 319). ...........
..........
- ویژگی¬های قدرت
قدرت دارای ویژگی¬ها و مشخصاتی است که در زیر به بعضی از آنها اشاره می¬شود:
الف) عمومی ¬بودن دامنه¬ي قدرت
در هر نوع رابطه¬ای می¬توان جلوه¬هایی از قدرت را مشاهده کرد، روابط بین افراد، گروه¬ها و کشورها بدون علت نیست، علت برقراری روابط یا کسب منفعت است یا دفع ضرر(مدنی، 1372: 103). البته در منطق اسلام بسیاری از مواقع، هدف از برقراری روابط بین افراد، نه سودجویی مادی، بلکه نوعی ایثار است که در ارتباط با طرف مقابل، هدف، رساندن نفع به اوست (خدادادی، 1382: 64 )..................
..........
- قدرت و ساختار آن در خانواده
معنای عام قدرت، توانایی کنترل بر اعمال سایر افراد بهرغم میل آنها است. جامعه شناسان قدرت را رابطهای اجتماعی میدانند که فرد در موقعیتی میتواند خواست خود را بهرغم هر مقاومتی اعمال کند بر اساس این تعریف میتوان هسته اصلی قدرت را وادارکردن فرد به یک رفتار بهرغم میل خود دید (وبر، 1370: 53) منظور..................
..........
- تئوري توزيع قدرت
...............
- عوامل تسهیل کننده اقتدارگرایی
در حوزه خانواده، حاکمیت اندیشه "مردسالارانه" مبنا قرار گرفته شده است. فرض ما بر این است که یکی از مبانی حاکمیت الگوی اقتدارگرا در خانوادهها در تحکیم "پدرسالاری" نهفته است و تحقیر و فرودست دانستن زن و برتر تلقی کردن مرد ابزار مناسبی برای تحمیل این الگو بوده است (کدیور،1381: 29-30 ).
دارای 53 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
توزيع و موازنه قدرت در خانواده
پرسش اين است كه كدام عامل يا عوامل در فضاي اجتماعي خانواده، موجب گذشت زنان در زندگي خانوادگي و تبعيت وی از همسر ميشود. به تعبير ديگر چه عواملي موجب اقتدار بيشتر مردان، در قياس با زنان، در محيط خانواده شده است؛ به سخن ديگر، منشا پدرسالاري در سطح خانواده كدام است؟ در پاسخ به اين پرسشها، نظريات متعددي ارائه شده است اما به طور كلي ميتوان آنها را در سه دسته زير، طبقه بندي كرد:
الف- نظريههاي زيستشناختي
نظريههاي زيستشناختي عمدتا بر دخالت سازوكارهاي فيزيولوژيكي از جمله هورمونها در سلطهگرایي مردان و سلطه پذيري زنان، تاكيد ميكنند. هورمونهاي مردانه، به ويژه تستوسترون، تمايل به سلطه را در ديگران تحت تاثير قرار ميدهند. مردان نسبت به زنان از سطوح بالاتر تستوسترون برخوردارند، از اين رو، به گونهاي سلطه جويانه رفتار ميكنند. هم چنين بعضي شواهد حاكي است آن دسته از مردان كه از سطح بالاتري از تستوسترون، در پلاسماي خون برخوردارند، تمايل دارند كه مشاغل سلطه جويانه و كنترلكننده را به عهده بگيرند (رضابخش، 1384: 18).
.................
- چهرهشناسی قدرت
............
- نظریه تفکیک نقشها
تئوری دیگری که در این باره مطرح می شود تئوری تفکیک نقشهاست. این نظریه بر اساس اصل سازش ناپذیر بودن نقشهای رهبری و عاطفی است که پارسونز آن دو را از یکدیگر جدا میداند. شوهر با داشتن شغل و درآمد یک دسته از وظایف را بر عهده دارد و بر این اساس، نظام جامعه او را رهبر اصلی و وظیفه مادر را حفظ وحدت و انسجام خانواده میداند. اگر کارکردها و جهتگیری زنان و مردان در خانواده بسیار شبیه هم شود رقابت میان آنها زندگی خانوادگی را مختل خواهد کرد و نقش تعیینکننده خانواده از لحاظ استواری اجتماعی ضعیف خواهد شد. این نظریه بین خانواده و نقشهای اجتماعی ارتباط برقرار میسازد، پدر نقش «ابزاری» را ایفا میکند و مسئول برقراری تماس با جهان خارج و تامینکننده نیاز اقتصادی خانواده است، نقش مادر «بیانگر» است، زیرا اوست که مسئولیت تمام آن چیزهایی را برعهده گرفته که جنبه عاطفی و احساسی دارند براساس تئوري پارسونز، حوزه و قلمروهاي قدرت در خانواده بين زن و شوهر براساس تقسيم كار و تفكيك نقشها متفاوتاست. فردي(پدر) كه در خانواده نقش ابزاري دارد رهبر و مدير اجرايي است و حوزه قدرتش به اين قلمرو بازميگردد، و فردي(مادر)كه نقش بیانگری و عاطفي را دارا است به نوعي رهبركاريزمايي است و حوزه و قلمرو قدرتش، به درون خانواده باز ميگردد. به زعم این دسته از صاحبنظران تفاوت¬های جنسیتی و تقسیم جنسیتی کار موجب ثبات و یکپارچگی اجتماعی شده و اعطای فرصت برابر به هر دو جنس با انسجام مثبت خانواده ناسازگار است (مینویی فر،1389: 58).
..............
- ديدگاه فمينيستها
..................
- تئوري مبادله
..........
- نظریه کارکردگرایی
.............
- منابع قدرت
...............
- نظريه ادوار زندگي
..............
- مفهوم قدرت
ماکس وبر می¬نویسد: «قدرت، امکان خاص یک عامل (فرد یا گروه) به¬خاطرداشتن موقعیتی در روابط اجتماعی است که بتواند گذشته از پایه¬ی اتکای این امکان خاص، اراده¬ي خود را با وجود مقاومت به کار برد» (رحیق، 1384:89). و یا شوارزبنرگر در تعریف قدرت می¬نویسد: «قدرت توانایی تحمیل اراده¬مان بر دیگران است، به اتکای ضمانت اجرای موثر در صورت عدم قبول»(عبدالرحمان،1373: 89). به عبارتی دیگر توان وادار ساختن مردم یا چیزها به انجام کاری که در غیر این صورت انجام نمی¬دادند (مک لین، 1381: 647). مک آیور نیز می¬نویسد..............
...............
2. تعريف قدرت بر مبناى آثار آن
..............
- قدرت و الزام
الزام را میتوان چنین تعریف کرد: "هر واقعیتی که انسان را وادار به انجام دادن یا پذیرش چیزی کند که تمایلی به آن ندارد الزام مینامیم". و با قائل شدن تمایز بین دو مبنا یا دو گونه رابطه در قدرت می کوشیم از برابری قدرت و الزام احتراز کنیم (استیرن،1381: 71).............
.............
- نفوذ و قدرت
...........
-قدرت و اقتدار
.............
- قدرت و زور
..............
- قدرت وخشونت
...............
- قدرت و سلطه
آبوت و والاس، قدرتی که یک فرد یا گروه بر فرد یا گروهی دیگر اعمال میکند، سلطه مینامند. این اِعمال قدرت صرفا اقتصادی، فنی یا نظامی نیست بلکه جنبهی عاطفی، فرهنگی و روانی دارد که در افراد زیرسلطه نوعی احساس حقارت و عدم امنیت ایجاد میکند(آبوت و والاس،1383: 319). ...........
..........
- ویژگی¬های قدرت
قدرت دارای ویژگی¬ها و مشخصاتی است که در زیر به بعضی از آنها اشاره می¬شود:
الف) عمومی ¬بودن دامنه¬ي قدرت
در هر نوع رابطه¬ای می¬توان جلوه¬هایی از قدرت را مشاهده کرد، روابط بین افراد، گروه¬ها و کشورها بدون علت نیست، علت برقراری روابط یا کسب منفعت است یا دفع ضرر(مدنی، 1372: 103). البته در منطق اسلام بسیاری از مواقع، هدف از برقراری روابط بین افراد، نه سودجویی مادی، بلکه نوعی ایثار است که در ارتباط با طرف مقابل، هدف، رساندن نفع به اوست (خدادادی، 1382: 64 )..................
..........
- قدرت و ساختار آن در خانواده
معنای عام قدرت، توانایی کنترل بر اعمال سایر افراد بهرغم میل آنها است. جامعه شناسان قدرت را رابطهای اجتماعی میدانند که فرد در موقعیتی میتواند خواست خود را بهرغم هر مقاومتی اعمال کند بر اساس این تعریف میتوان هسته اصلی قدرت را وادارکردن فرد به یک رفتار بهرغم میل خود دید (وبر، 1370: 53) منظور..................
..........
- تئوري توزيع قدرت
...............
- عوامل تسهیل کننده اقتدارگرایی
در حوزه خانواده، حاکمیت اندیشه "مردسالارانه" مبنا قرار گرفته شده است. فرض ما بر این است که یکی از مبانی حاکمیت الگوی اقتدارگرا در خانوادهها در تحکیم "پدرسالاری" نهفته است و تحقیر و فرودست دانستن زن و برتر تلقی کردن مرد ابزار مناسبی برای تحمیل این الگو بوده است (کدیور،1381: 29-30 ).
مبانی نظری ساختار خانواده و قدرت زنان در خانواده، توزیع قدرت در خانواده دارای 53 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.